در مورد تعداد رکعات نمازها از بعضى روایات چنین استفاده مىشود که نماز در ابتدا دو رکعتى بوده است؛ چنان که فضیل گوید:
از امام صادق(ع) شنیدم که مىفرمود:
«خداوند نمازها را دو رکعتى قرار داد، سپس رسول خدا(ص) هفت رکعت به آنها افزود»، (وسائل الشیعه ، ج 3
ولى سرّ این که چرا پیامبر(ص) این هفت رکعت را افزودند، بر ما درست معلوم نیست
.فضل بن شاذان نیز از امام رضا(ع) روایت نموده که آن حضرت فرمود:
«نمازى را که خداوند بر امّت واجب کرد، دو رکعتى بود، ولى رسول خدا(ص) چون مىدانست که مردم این دو رکعت را آن گونه که شایسته است انجام نخواهند داد و حق آن را ادا نخواهند کرد به نمازهاى ظهر، عصر و عشاء دو رکعت و به نماز مغرب یک رکعت افزود تا نقص و کمبودى را که در مورد اداى اصل نماز از طرف نمازگزاران پدید مىآید جبران شود»
و روى همین حساب نیز نمازهاى چهار رکعتى در سفر دو رکعت خوانده مىشود؛ چون اصل نماز همیشه و در همه حال محفوظ است و کم و زیاد نمىشود.
سعید بن مسیّب گوید:
از امام سجاد(ع) پرسیدم:
از چه هنگامى نمازها به این صورتى که امروز هست واجب شد؟
حضرت فرمود:
«از هنگامى که اسلام قدرت یافت و جهاد بر مسلمین واجب گشت، رسول خدا(ص) هفت رکعت به نمازها افزود.
از این روایت استفاده مىشود که، افزایش هفت رکعت به نمازها، هم زمان با اوج و گسترش اسلام، براى بالا بردن روحیه ایمان و عبودیت در مسلمانان، لازم و ضرورى بود و از روایت دیگرى نیز استفاده مىشود که نمازهاى یومیه هر کدام مناسب اوقات خاص خود تعیین شدهاند.
من بهین معشوق خلوتخانه اهل نیازم / نو چشم انبیا محبوب پیغمبر نمازم رشته وصل خدایم مشعل راه هدایم / هم زبان اهل دردم هم ضمیر اهل رازم چشمه آب حیاتم منبع صبر و ثباتم / آتش عشق درونم شعله سوز و گدازم بوده از اول ستون دین احمد قامت من اولیا بستند صف بر گفتن قد قامت من پیشتر از آفرینش یار احمد بوده ام من ... دُر ذکر لعل لبهای محمد بوده ام من اولیا را انبیا را اتقیا را اصفیا را .... هدیه ذات خدای حی سرمد بوده ام من متقین و مومنین را بهترین ذکر الهی .... صالحین را خوشترین خلد مخلد بوده ام من نور چشم حیدر و زهرا و پیغمبر منم من آیه تنهی عن الفحشاء و المنکر منم من گاه آدم را چراغ و چشم گوهر بار بودم ... گاه بر نوح نبی در موج طوفان یار بودم گاه با خیل ملک در آسمان پرواز کردم ... گاه ابراهیم را گل در شرار نار بودم گاه با عیسی بن مریم بر فراز چرخ بودم ... گاه با موسی بن عمران تا سحر بیدار بودم من نمازم بال پرواز بلند اهل دینم کز ازل معراج مومن خوانده ختم المرسلینم ارتباط بین عبد و خالق منان منم من ... مشعل روشنگر دین پرتو ایمان منم من شمع بزم لیله الاسری گل محراب حیدر ... لاله توحید و خار دیده دشمن منم من یار یوسف شالها در قعر چاه و کنج زندان ... مونس یعقوب در تنهایی و هجران منم من ناله و فریاد و سوز و شور و درد اهل رازم من نمازم من نمازم من نمازم من نمازم در دل غار حرا هر شب پیمبر بود با من ... در کنار نخل ها تا صبح حیدر بود با من نیمه های شب که هر چشمی به خواب ناز بودی ... بین محراب دعا زهرای اطهر بود با من از شب عاشور تا هنگام صبح درد خیزش ... عون و جعفر قاسم و عباس و اکبر بود با من سجده ام جا بر جبین یوسف زهرا گرفته انس با من در دل شب زینب کبری گرفته من که از تکبیره الاحرام تا ذکر سلامم ... روز و شب نقل زبان هر رسول و هر امامم سید سجاد در خلوتگه شب حال کرده .. با سلام و با قنوت و با قیامم هر که گیرد احترامم را کنم دائم دعایش ... سخت می گیرم به آنکس کو نگیرد احترامم با وجود آنکه خود بیمار درد هر طبیبم در میان دوستان خویش تنها و غریبم من که بر گلزار جانها میدهم عطر خدایی ... از چه رو قومی ز غفلت می کنند از من جدایی تحفه معبود و محبوب القلوب عابدانم ... لیک بودم مورد بی مهری و بی اعتنایی آن شکسته پنج رکنم ... این نهاده زیر پایم ... آن شده بیگانه با من در کمال آشنایی آن یکی خواب و خور خود را مقدم داند از من روی گرداند خدا از هر که روگرداند از من من نمازم بهترین مهر قبولی های طاعت ... روز محشر می کنم از دوستان خود شفاعت ای خوشا آنانکه میخوانند در آغاز وقتم .. خوبتر آنکو مرا بر پای دارد با جماعت هر که آبادم کند گویم دعایش لحظه لحظه ... هر که ویرانم کند نفرین بر او ساعت به ساعت هر که با من نیست مهرش , هر که از من نیست نورش می کند فردا خدا از چهارده معصوم دورش من گرامی مهر پیشانی گلگون حسینم .. من کنار قتلگه آغشته با خون حسینم اولیای حق همه مرهون من بودند اما ... من , خدا داند خدا داند که مرهون حسینم با صلوه و با قیام و با قعود و با قنوتم ... تا قیامت هر چه دارم عمر , مدیون حسینم خون ثاراللهیان از من کند امروز یاری در مسیر شام زینب کرده از من پاسداری نیتم ز آیینه دل رنگ عصیان می زداید ... حمد و تکبیرم ز اهل معرفت دل می رباید با رکوعم هر بزرگی قد کند پیش خدا خم ... با سجودم هر عزیزی سر بخاک دوست می ساید پیر عارف با قیامم شمع جان را می فروزد ... عبد سالک با قنوتم دست دل را می گشاید ای جوان . من با توام من باتو . تو با من باش با من دوستدارم باش زیرا دوست می دارم تو را من مرتضی با چشم از خون بسته اش می کرد یادم .. فاطمه با پهلوی بشکسته اش می کرد یادم مجتبی مشتاق من می بود من هم عاشق او ... روز و شب با گریه پیوسته اش می کرد یادم قلب ثار الله پیش تیر دشمن ها سپر شد ... با تن مجروح از خون شسته اش میکرد یادم
( میثم ) ار خواهی خدا یاد تو باشد یاد من کن خرم از گلبانگ تکبیرم درون خویشتن کن
سبب قرب داور است نماز فرق مومن ز کافر است نماز
در میان خدا و مخلوقش ارتباطی مکرر است نماز
بهترین فرصت سخن گفتن با خداوند اکبر است نماز
یاد حق نیست بهتر از این کار از عبادات برتر است نماز
مسلمین را ز مبدا و ز معاد روز و شب یادآور است نماز
طاعتی نیست بی نماز قبول روح طاعات دیگرست نماز
جسم و جان عقل ورای انسان را سوی خیر رهبر است نماز
سپر آتش است روزه ولی ناجی روز محشر است نماز
نردبان تعالی مومن در مهمات سنگر است نماز
هم تسلای خاطر مسکین هم قرار توانگر است نماز
مجری حکم امر بر معروف عامل نهی منکر است نماز
طاعتی با چنین اهمیت که از اینهم مهمتر است نماز
بی ولای علی نبخشد سود که علی جان و پیکر است نماز
مهر آل علی است روح صلوه بر محمد و آل او صلوات
قابل درگاه حی بی نیاز هیچ طاعت نیست بهتر از نماز
این عبادت مایه قرب خداست مونس شب های تار انبیاست
این عبادت مایه غفران ماست ناجی و کفاره عصیان ماست
گر تعجب می کنی از این بیان پس برو تنهی عن الفحشا بخوان
این عبادت چون عمود دین توست شرط ملت مذهب و آیین توست
متقین را زین و منهاج آمده مومنین را عین معراج آمده
چون شدی آماده غسل و وضو از معاصی دست و دل اول بشو
خویش را خالی تو از تزویر کن پس بلند آوازه تکبیر کن
نماز بی ریا
گفتم: کیستی؟
گفت: مسافر
گفتم: مقصد؟
گفت: دیار دوست
گفتم: از چه راهی؟ گفت: صراط مستقیم
گفتم: راهنما؟
گفت: انبیاء و اوصیاء
گفتم: نقشه راه؟
گفت: کتاب خدا
گفتم:چه توشه ای؟
گفت: نماز بی ریا
گفتم: به چه وقت؟
گفت: اذان صبحگاهی
گفتم: و دگر ؟
گفت: ظهر و مساء؟
گفتم: آیا بس؟
گفت: مغرب و عشاء
گفتم:انشا الله تعالی