دو رکعت مهربانی...

لحظه هایی که رو به رویت می ایستم و فقط با تو سخن میگویم...

دو رکعت مهربانی...

لحظه هایی که رو به رویت می ایستم و فقط با تو سخن میگویم...

محروم از نماز شب

  

شخصى نزد سلمان فارسى آمد گفت : اى اباعبدالله !  

من توان آن ندارم که در شب نماز به جاى آورم . 

 سلمان گفت : در روز گناه مکن.  

محروم از نماز شب

  

شخصى نزد سلمان فارسى آمد گفت : اى اباعبدالله !  

من توان آن ندارم که در شب نماز به جاى آورم . 

 سلمان گفت : در روز گناه مکن.  

فواید دنیوی نماز شب

خداوند مشتاق کیست؟ 


خداوند متعال به یکی از صدیقین وحی نمود که برای من بندگانی هستند که مرا دوست می‌دارند و 


آن صدیق گفت: معبود من! نشانه آنها که مورد توجّه تو هستند چیست؟
خطاب رسید: آنان روزها همچون چوپان مهربانی که مواظب گوسفندان خود هست به سایه می‌نگرند و منتظر آمدن شب هستند، و همان گونه که پرندگان هنگام غروب با شور و شوق عازم آشیانه خود می‌گردند. اینان هم با همین حال به استقبال غروب خورشید می‌روند، پس آنگاه که شب فرا رسید، و تاریکی همه جا را فرا گرفت، و فرش‌ها پهن و همه گرد هم جمع شدند و هر دوستی با دوست خود خلوت نمود اینان در برابر من به پای می‌ایستند و صورتهای خود را بر خاک می‌نهند، و با تلاوت آیات قرآن به مناجات و گفتگوی با من برمی‌خیزند، و نعمتهای مرا سپاس می‌گویند. پس آنان را می‌بینی که گاه گریه می‌کنند، و گاه شیون سر می‌دهند، گاه آه می‌کشند، و گاه از معاصی و گناهان شکوه می‌کنند، گاه ایستاده و گاه نشسته، و گاهی در حال رکوع، و گاه در سجده هستند، و آنچه را که به خاطر من تحمل آن می‌کنند، همه را می‌بینم، و شکوه‌هائی که از محبت من بر لب دارند می‌شنوم. 


اولین چیزی که به آنها عطا کنم سه چیز است یکی اینکه نور خودم را در دلهای آنها بیفکنم در نتیجه همانگونه که من از آنها آگاهم، آنها نیز از من با خبر خواهند بود، دوم اینکه اگر آسمانها و زمینها و آنچه را که در این میان هستند در میزان آنها ببینم باز آن را کم خواهم دانست، سوم رو سوی آنها می‌کنم، و آیا اگر کسی من رو سوی او آورم، احدی می‌تواند بداند که چه به او عطا خواهم نمود.                                                            (اسرار الطلوة، حاج میرزا ملکی تبریزی، ص 455).

1) رسول خدا (ص) در مورد فواید دنیوی نماز شب می‌فرماید: 

 پیامبر (ص) فرمودند: یا علی پنج چیز دل را روشن می‌کند. ۱- بسیار قل هو الله خواندن،۲- کم خوراکی، ۳- مجالست با علما، ۴- نماز شب، ۵- رفتن به مسجد برای نماز.

 - رسول خدا (ص) فرمود: هنگامیکه آخر شب فرا می‌رسد خداوند منزّه می‌فرماید: آیا دعا کننده‌ای هست تا اجابتش کنم؟ آیا درخواست کننده‌ای هست تا حاجاتش را عطا کنم؟ آیا استغفار کننده‌ای هست تا او را بیامرزم؟ آیا توبه کننده‌ای هست تا توبه‌اش را بپذیرم؟


 - از پیامبراکرم (ص) نقل است که فرمودند:  

هر بنده‌ای که توفیق نماز شب را پیدا کند از روی اخلاص وضو بگیرد و با نیت پاک و قلب سلیم و بدن خاشع و چشم گریان، پروردگار را بخواند، خداوند نه صف از ملائکه بی‌شمار را پشت سر او قرار می‌دهد و به عدد آنها درجات معنوی او را بالا می‌برد.


 - پیامبر فرمود: «مَن کثر صلاته باللیل حسن وجهه بالنهار».
هر کس در شب زیاد نماز بخواند، صورت او در روز زیبا می‌شود.
شاید مراد از روایات آن است که خداوند شادابی چهره و آبرویی به آنها می‌دهد که مردم آنان را دوست دارند و جذب آنان می‌شوند و به آنان تمایل پیدا می‌کنند. توجه و اقبال مردم به آنان باعث جلب رزق و روزی می‌شود. بدیهی است که فردی به هر شغلی مشغول باشد، وقتی که به خاطر نماز شب وجهه خوبی نزد مردم پیدا کرد، مردم کارهایشان را به او واگذار می‌کنند و رزق و روزی او فراوان می‌شود.

 - پیغمبر اکرم (ص) فرمود :آنقدر جبرئیل مرا درباره شب خیزى سفارش نمود که گمان کردم نیکان امتم در شب نخسبند.


 - پیامبر (ص) به جبرئیل فرمودند: مرا پند ده.
جبرئیل گفت: ای محمد، هر چه می‌خواهی عمر کن اما بدان که سر انجام خواهی مرد، و به هر چه می‌خواهی دل ببند اما بدان که سرانجام از آن جدا خواهی شد و هر عملی که می‌خواهی انجام بده ولی بدان سرانجام عملت را خواهی دید و نیز بدان که شرف مومن نماز شب اوست و عزتش در خود داری از ریختن آبروی مردم است.

 - رسول اکرم (ص) فرمود: ای ابوذر سفرش پیامبرت را حفظ کن که برایت سود آور است:   

                  هر کس آخر کارش با نماز شب باشد و بمیرد، بهشت برای اوست.



 

 من هم آنها را دوست می‌دارم، آنان مشتاق من، و من هم مشتاق آنها هستم، و آنها مرا در یاد دارند و من هم به یاد آنان هستم، آنها به من نظر دارند، و من هم به آنها نظر دارم، پس اگر تو قدم جای قدم آنها بگذاری، تو را هم دوست خواهم داشت و اگر از راه آنها منحرف شوی عقوبتت خواهم نمود. 

عصر عاشورا...

عصر عاشورا بود.از صبح علم هجده تیغه را از این مسجد به آن مسجد کشیده بود.خیلی خسته شده بود و حال نماز خواندن نداشت.میگفت:

از صبح تا حالا ثواب کردیم بسه،امروز بی خیاله نماز.

هیچ کس جرات امر و نهی اش را نداشت.رفتم جلوش ایستادم و گفتم:

ببین آقا رحیم!می‌خواستم بگم آقات امام حسین با اون همه مصیبت نماز ظهر عاشوراش ترک نشد.

با انگشتاش سبیلشو چرخی داد و آب دهانشو قورت داد.ادامه دادم:

خوب شما هم باید در هر شرایطی نمازت رو بخونی...

دستش را گذاشت روی شانه ام ،چشم هایم را بستم و با خود گفتم الانه که شوتم کنه وسط خیابون.

با صدای کلفتش گفت:

جوجه ای ولی مخت بیشتر از من کار می‌کنه!

نماز با لژ خانوادگی!

غذا بی غذا!

یادم نمیره مامان و بابام همیشه با هم نماز می‌خوندند.قبل از سفره ی غذا سفره ی جانمازهاشون پهن می‌شد.

همین باعث شده بود ما هم پشت سر بابام بایستسم و نماز خون بشیم.

مامان و بابام،من و خواهرم،دربستی خونه‌ی خدا...