دو رکعت مهربانی...

لحظه هایی که رو به رویت می ایستم و فقط با تو سخن میگویم...

دو رکعت مهربانی...

لحظه هایی که رو به رویت می ایستم و فقط با تو سخن میگویم...

نیت

پیرزن بود ،حافظه اش یاری نمیکرد. 

به زور این یه جمله رو حفظ کرده بود:"4رکعت نماز ظهر می‌خوانم ،بر من واجب ،قربه الی الله"

خیال می کرد باید نیت نماز رو به زبون بگه.

جوون بودم و جای نوه اش حساب می‌شدم.

بهش گفتم:همین که بدونید چه نمازی می‌خونید کافیه.

بی چون و چرا قبول کرد.بهش که برنخورد هیچ، حسابی هم تحویلم گرفت.

مثل اینکه کلی راحت شده بود!!!

توضیح المسایل امام خمینی (ره) مساله 947

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد