دو رکعت مهربانی...

لحظه هایی که رو به رویت می ایستم و فقط با تو سخن میگویم...

دو رکعت مهربانی...

لحظه هایی که رو به رویت می ایستم و فقط با تو سخن میگویم...

نماز با لژ خانوادگی!

غذا بی غذا!

یادم نمیره مامان و بابام همیشه با هم نماز می‌خوندند.قبل از سفره ی غذا سفره ی جانمازهاشون پهن می‌شد.

همین باعث شده بود ما هم پشت سر بابام بایستسم و نماز خون بشیم.

مامان و بابام،من و خواهرم،دربستی خونه‌ی خدا...

نظرات 2 + ارسال نظر
من و تو چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:15 ب.ظ

تا حالا منم شده که تو این لژ خانودگی نماز خوندم

سعید چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:17 ب.ظ

ای کاش ما هم لژ خانوادگی نماز میداشتیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد