دو رکعت مهربانی...

لحظه هایی که رو به رویت می ایستم و فقط با تو سخن میگویم...

دو رکعت مهربانی...

لحظه هایی که رو به رویت می ایستم و فقط با تو سخن میگویم...

تنها پناه من...

آنگاه که دو دستت خدا را می خوانی به دعا

و دلت زلال می شود به تلاوت قرآن

و لبانت معطر می‌شوند به ذکر

و نمازت را زینت می بخشی با تعقیبات

در آن لحظه که پیشانی بر خاک می سایی از برای شکر و حتی در آنگاه که می‌نشینی

رو به قبله باش

آخر او دوست دارد که ببیند من و تو جز خانه ی او پناهی نداریم.

نظرات 1 + ارسال نظر
من و تو یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:17 ب.ظ http://www.bibahoone.blogsky.com

قرآن میخوانم...
قرآن کتاب آن یاری که تنهایت نمیگذارد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد